چهارده ماهگی دخترک زیبایم
سارینا خانم دیگه برا خودش خانمی شده و شیطون بلا،دیگه کامل راه میره و خیلی با احتیاط!قربون اون قدمهای کوچولوت برم من... عاشق نای نای کردنی یکسره کنترلو میدی به من و میگی نا نا،تازه منم هل میدی یعنی بلند شو،من بیچاره هم باید با همه ی آهنگا تورو برقصونم اصلا حق نشستن هم ندارم مگه اینکه با یه چیز دیگه سرتو گرم کنم که بتونم بشینم! از مهربونیات بگم که انقدر با محبت و دست و دلبازی که هر خوراکی رو برات باز میکنم به همه ازش میدی،عروسکاتم تا بگیری بقل کلی بوسشون میکنی،الهی من قربونت بشم مهربون... یکسره با اسباب بازیات هم درست میکنی و با قاشق میزاری دهن من و بابایی،از شیرین کاریات بگم که تا یه ظرفی رو میبینی میری میشینی توش حالا خدا نکنه اون ظ...